صرف فعل break

کلمه‌ی “break” در زبان انگلیسی یکی از کلمات چندمعنایی است. این کلمه می‌تواند به عنوان یک فعل، اسم یا حتی یک صفت به کار برده شود و معانی مختلفی دارد. در این مطلب به  بررسی صرف فعل break و اصلی‌ترین معانی و کاربردهای آن می‌پردازیم.

صرف فعل break:

Break یکی از کلماتی ست که کاربرد های متعددی دارد. این کلمه هم به صورت تنها و هم در ترکیب با دیگر حروف کمکی معنی متفاوتی به خود می گیرد. در زیر به بررسی انواع معانی break و بررسی break به عنوان فعل پرداخته شده است.

بررسی break به عنوان فعل:

1. به عنوان یک فعل:
شکستن یا خراب کردن:

He broke the glass.
I broke my arm last year.

قطع کردن:

She broke the connection.

شکست دادن رکورد:

He broke the world record.

نقض کردن:

He broke the law.

پایان دادن به یک دوره زمانی:

Let’s break for lunch.

ببریدن (برای صدا):

His voice broke when he was 13.

به عنوان یک اسم:
مدت زمان کوتاه استراحت یا تعطیلی:

Let’s take a 10-minute break.

شانس یا فرصت ناگهانی:

Getting that job was a lucky break for her.

شکست یا ترک:

There was a break in the pipe.

قطعی یا وقفه در ارتباط:

There was a break in communication.

برخورد یا حمله:

They made a break for the border.

به عنوان یک صفت:
مربوط به استراحت یا تعطیلی:

We went on a break trip.

خراب یا نقص دار:

The toy is break.

لازم به ذکر است که این فهرست شامل اصلی‌ترین معانی و کاربردهای “break” است و ممکن است معانی و کاربردهای دیگری نیز داشته باشد. در موقعیت‌ها و جملات مختلف، ممکن است معنای “break” تغییر کند.

بررسی break به عنوان فعل:

فعل “break” چندین معنا دارد، اما معانی اصلی آن شامل “شکستن”، “خراب کردن”، “نقض کردن”، “پایان دادن” و “قطع کردن” می‌شود.
اکنون فعل “break” را در 12 زمان مختلف صرف می‌کنیم:

Simple Present:

I/You/We/They break
He/She/It breaks

Present Continuous:

I am breaking
You/We/They are breaking
He/She/It is breaking

Present Perfect:

I/You/We/They/He/She/It have/has broken

Present Perfect Continuous:

I/You/We/They have been breaking
He/She/It has been breaking

Simple Past:

I/You/We/They/He/She/It broke

Past Continuous:

I/You/He/She/It/We/They were breaking

Past Perfect:

I/You/We/They/He/She/It had broken

Past Perfect Continuous:

I/You/We/They/He/She/It had been breaking

Simple Future:

I/You/He/She/It/We/They will break

Future Continuous:

I/You/He/She/It/We/They will be breaking

Future Perfect:

I/You/He/She/It/We/They will have broken

Future Perfect Continuous:

I/You/He/She/It/We/They will have been breaking

زمان صرف فعل (با فاعل I)
Simple Present I break
Present Continuous I am breaking
Present Perfect I have broken
Present Perfect Continuous I have been breaking
Simple Past I broke
Past Continuous I was breaking
Past Perfect I had broken
Past Perfect Continuous I had been breaking
Simple Future I will break
Future Continuous I will be breaking
Future Perfect I will have broken
Future Perfect Continuous I will have been breaking

انواع حروف اضافه برای break:

فعل “break” با تعدادی از حروف اضافه مختلف می‌تواند ترکیب شود و هر ترکیب معنای خاصی دارد. در اینجا برخی از حروف اضافه‌ای که معمولاً پس از “break” به کار می‌روند و معنای ترکیبات حاصله را معرفی می‌کنم:

  • Break down:

معنی ماشینی: خراب شدن، عملکرد نادرست داشتن.
معنی روانی: ناراحت شدن، از کار افتادن (از نظر روحی و عاطفی).
معنی شیمیایی: تجزیه شدن.

  • Break up:

در مورد روابط: جدا شدن، از هم جدا شدن.
در مورد جمع‌ها: متفرق شدن.

  • Break in:

در مورد کفش و لباس: استفاده کردن تا راحت شود.
در مورد سرقت: ورود به جایی به طور ناقضانه.
در مورد مکالمه: به طور ناگهانی وارد مکالمه شدن.

  • Break out:

در مورد بیماری یا جنگ: شروع شدن، آغاز شدن.
در مورد زندانیان: فرار کردن از زندان.

  • Break through:

معنی کلی: یک مانع یا محدودیت را غلبه کردن.
در مورد پژوهش: یک کشف یا پیشرفت مهم دست یافتن.

  • Break off:

در مورد روابط: ناگهانی پایان دادن به چیزی، مانند یک رابطه یا مذاکرات.

  • Break into:

در مورد سرقت: ورود به یک مکان به طور ناقضانه برای سرقت.

  • Break away:

معنی کلی: از کسی یا چیزی فاصله گرفتن یا از آن جدا شدن.

 

استثناهای استفاده از فعل break:

فعل “break” تعدادی استثناء و استفاده خاص نیز دارد. در زیر برخی از استثناها و استفاده‌های خاص این فعل را بیان می‌کنیم:

  • Break bread: این عبارت به معنای “غذا خوردن” یا “نان شکستن” استفاده می‌شود، خصوصاً در زمینه‌های مذهبی.

 

  • Break a leg: یک عبارت است که به معنی “موفق باشید” یا “بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کنم” استفاده می‌شود، به ویژه قبل از یک نمایش یا اجرای هنری.

 

  • Break the ice: به معنای شروع یک مکالمه یا فعالیتی برای کاهش تنش یا بی‌راحتی در میان گروه.

 

  • Break wind: یک عبارت مؤدبانه‌تر برای گفتن “گاز رفتن”.

 

  • Break one’s heart: به معنی “قلب کسی را شکستن” یا “خیلی ناراحت کردن” استفاده می‌شود.

 

  • Break even: به معنی “بدون سود و زیان” یا “تسویه حساب کردن”.

 

  • Break ground: شروع به کار یک پروژه ساختمانی یا سازه.

 

  • Break the news: اطلاع رسانی یا خبر دادن چیزی به کسی.

 

  • Break free: به معنای “از چیزی یا کسی فرار کردن” یا “از محدودیت خارج شدن”.

 

  • Break a habit: ترک یک عادت یا رفتار.

 

  • Break the bank: بسیار هزینه کردن یا بیش از توان مالی خود هزینه کردن.

دیدگاهتان را بنویسید