On یکی از حروف اضافه در انگلیسی ست که برای نشان دادن موقعیت و یا زمان استفاده می شود. چه زمانی از on استفاده می کنیم؟ در پاسخ می توان گفت که از این حرف اضافه می توان برای انتقال مفاهیمی همچون “روی” یا “بر روی”، روز و تاریخ، به وسیله (وسایل نقلیه) و غیره اشاره نمود.
چه زمانی از on استفاده می کنیم:
حرف اضافه “on” در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است. در اینجا به بررسی کاربردهای مختلف “on” میپردازیم:
استفاده به معنای “روی” یا “بر روی”:
The book is on the table.
(کتاب روی میز است)
She wore a hat on her head.
(او یک کلاه روی سرش داشت)
استفاده برای نشاندهنده روزها یا تاریخها:
My birthday is on July 20th.
(تولد من روز بیستم ژوئیه است)
The meeting is on Monday.
(جلسه روز دوشنبه است)
نشاندهنده وسیلهی نقلیه یا ارتباط:
She’s on the bus.
(او در اتوبوس است)
I saw it on TV.
(من آن را در تلویزیون دیدم)
نشاندهنده وضعیت یا حالت:
The town is on fire.
(شهر در حال سوختن است)
She’s on a diet.
(او رژیم غذایی میپیماید)
برای نشاندهنده استفاده یا وابستگی:
I rely on my parents for advice.
(من برای مشاوره به والدینم اتکا دارم)
The clock runs on batteries.
(ساعت با باتری کار میکند)
در بعضی اصطلاحات:
on time (در موقع مقرر)
on foot (پیاده)
on purpose (عمداً)
on the other hand (از سوی دیگر)
نشاندهنده فعالیت یا رخداد:
I’m on a call.
(من در حال مکالمه هستم)
They are on a break.
(آنها در حال استراحت هستند)
بسته به موقعیت و جمله، “on” میتواند معانی مختلفی داشته باشد. همچنین، در بسیاری از موارد، معنی حرف اضافه به تنهایی به خوبی ترجمه نمیشود و باید در متن کلی مورد استفاده قرار بگیرد.
در جمله سازی چه زمانی از on استفاده می کنیم:
حرف اضافه “on” دارای کاربردهای گوناگونی در زبان انگلیسی است. در زیر، مروری بر گرامر و استفاده از “on” در ساخت جملات داریم:
استفاده به معنای “روی” یا “بر روی”: وقتی که شما میخواهید نشاندهنده چیزی باشید که بر روی سطحی قرار دارد.
The book is on the table.
استفاده برای نشاندهنده روزها یا تاریخها:
My birthday is on July 20th.
The meeting is on Monday.
نشاندهنده وسیلهی نقلیه یا ارتباط:
She’s on the bus.
I saw it on TV.
نشاندهنده وضعیت یا حالت:
The town is on fire.
She’s on a diet.
برای نشاندهنده استفاده یا وابستگی:
I rely on my parents for advice.
The clock runs on batteries.
در بعضی اصطلاحات:
I’ll be there on time.
He went to the store on foot.
نشاندهنده فعالیت یا رخداد:
I’m on a call.
They are on a break.
کاربرد | مثال |
---|---|
“روي” يا “بر روي” | The book is on the table. |
روزها يا تاريخها | My birthday is on July 20th. |
وسيلهي نقليه يا ارتباط | She’s on the bus. |
وضعيت يا حالت | The town is on fire. |
استفاده يا وابستگي | I rely on my parents for advice. |
اصطلاحات | I’ll be there on time. |
فعاليت يا رخداد | I’m on a call. |
تفاوت in، on و at در چیست:
حروف اضافه “in”، “on”، و “at” در زبان انگلیسی برای نشاندادن مکان و زمان استفاده میشوند، اما با توجه به موقعیتها و ساختارهای مختلف، از هر کدام به طور مخصوص استفاده میکنیم. در زیر، تفاوتهای اصلی بین این سه حرف اضافه را بررسی میکنیم:
in:
مکان:
مکانهای بزرگتر: کشورها، شهرها، مناطق
I live in Paris.
She was born in Iran.
مکانهای با محدودیت مشخص: اتاقها، ساختمانها، وسایل نقلیه (مثل خودرو یا قطار) که میتوان داخل آنها بود
She is in her room.
They are in the car.
زمان:
ماهها، فصلها، سالها، قرون:
I was born in 1990.
It snows a lot in winter.
بخشهایی از روز:
I usually read a book in the evening.
She exercises in the morning.
on:
مکان:
سطوح:
The keys are on the table.
She is sitting on the floor.
زمان:
روزهای خاص و تاریخها:
My birthday is on 5th July.
They are meeting on Friday.
at:
مکان:
نقاط مشخص:
Meet me at the entrance.
He is waiting at the bus stop.
زمان:
زمانهای مشخص:
The train arrives at 3:00 PM.
I wake up at dawn.
رویدادهای خاص:
Fireworks are beautiful at New Year.
استثناهای استفاده از on در جملات:
حرف اضافه “on” در زبان انگلیسی در بسیاری از موارد به طور استاندارد و معمول استفاده میشود، اما همچنین برخی استثناها و عبارات اصطلاحی وجود دارد که ممکن است با گرامر معمول و استاندارد مطابقت نداشته باشد. در زیر به برخی از این استثناها و استفادههای اصطلاحی از “on” اشاره میشود:
on foot: این عبارت به معنای “پیاده” است.
I go to work on foot.
on purpose: این عبارت به معنای “عمداً” یا “با قصد” است.
He didn’t do it on purpose. He genuinely forgot.
on sale: به معنای وجود تخفیف یا قیمت کاهش یافته.
The shoes are on sale now.
on display: به معنای نمایش داده شده.
The new art pieces are on display in the gallery.
on the whole: به معنای “در کل” یا “بطور کلی”.
On the whole, the event was a success.
on the way: به معنای “در راه”.
I’m on the way to the office.
on time: به معنای “به موقع” یا “در زمان مقرر”.
I always try to be on time for my appointments.
on a diet: به معنای “در حال رژیم غذایی”.
She’s on a diet to lose some weight.
on the phone: به معنای “در حال مکالمه تلفنی”.
Can you wait a minute? I’m on the phone.
on average: به معنای “میانگیناً”.
On average, he runs about five miles a day.