کاربرد own در انگلیسی

Own در انگلیسی می تواند در نقش های مختلفی وارد جمله شود. اصلی ترن نقش آن به عنوان فعل است. کاربرد own در انگلیسی در شرایط استفاده به عنوان فعل، به معنای مالکیت داشتن یا مالک بودن است. اما می تواند به عنوان صفات ملکی و دیگر نقش ها نیز در جمله قرار بگیرد.

کاربرد own در انگلیسی:

کلمه “own” در انگلیسی می‌تواند به چندین شکل و با چندین نقش گرامری به کار برده شود. در زیر به بررسی معانی و نقش‌های مختلف این کلمه پرداخته‌ام:

فعل “own”: به معنای مالکیت داشتن یا مالک بودن.

مثال:

I own a car.
(من یک ماشین دارم)

صفت ملکی “own”: به معنای خود، برای تاکید بر مالکیت یا شخصیت.

مثال:

I will pay with my own money.
(من با پول خودم پرداخت می‌کنم)

She baked the cake with her own hands.
(او کیک را با دست‌های خودش پخت)

عبارت “on one’s own”: به معنای به تنهایی یا بدون کمک دیگران.

مثال:

He lives on his own.
(او به تنهایی زندگی می‌کند)

She completed the project on her own.
(او پروژه را بدون کمک دیگران تکمیل کرد)

عبارت “own up to something”: به معنای پذیرش یک خطا یا یک مشکل.

مثال:

He owned up to his mistakes.
(او خطاهای خود را پذیرفت)

نکته: به طور کلی، “own” زمانی که به تنهایی به کار می‌رود معمولاً به معنای مالکیت داشتن است، اما زمانی که با ضمایر ملکی همراه می‌شود، برای تاکید بر شخصیت یا مالکیت استفاده می‌شود. علاوه بر این، “own” می‌تواند در برخی عبارات و اصطلاحات خاص به کار رود.

کاربرد own در انگلیسی چیست:

کلمه “own” در انگلیسی دارای کاربردها و نقش‌های متفاوتی است. در زیر به برخی از این کاربردها پرداخته‌ایم:

فعل “own”: به معنی “داشتن” یا “مالک بودن”.

مثال: I own a small apartment in the city.
(من یک آپارتمان کوچک در شهر دارم)

صفت ملکی “own”: این کاربرد برای افزایش تاکید بر مالکیت یا شناسایی استفاده می‌شود.

مثال: She made that cake with her own hands.
(او آن کیک را با دست‌های خودش پخت)

مثال دیگر: It’s important to have your own opinion.
(داشتن نظر خودت مهم است)

عبارت‌ها:

a. On one’s own: به معنای “به تنهایی” یا “بدون کمک از دیگران”.

مثال: He traveled to Europe on his own.
(او به تنهایی به اروپا سفر کرد)

b. Own up (to something): به معنای “پذیرش یا اقرار به چیزی”.

مثال: She owned up to breaking the vase.
(او اقرار کرد که گلدان را شکسته است)

Own as an intensifier: “own” گاهی اوقات به عنوان یک تقویت‌کننده استفاده می‌شود تا تاکید بیشتری بر موضوع یا شخص ایجاد کند.

مثال: The manager himself and no one else made the decision, it was his own decision.
(مدیر خودش و هیچ کس دیگری تصمیم نگرفت، این تصمیم خود او بود)

به طور کلی، “own” در انگلیسی برای نشان دادن مالکیت، تاکید بر شخصیت یا موضوع، و همچنین در برخی اصطلاحات و عبارات خاص استفاده می‌شود.

گرامر استفاده از own در جملات:

کلمه “own” به چندین شکل در گرامر انگلیسی به کار می‌رود. در زیر گرامر استفاده از “own” در جملات را بررسی می‌کنیم:

به عنوان فعل: به معنی “مالک بودن”.

ساختار: [فاعل] + own + [مفعول]

مثال: I own a car.
(من یک ماشین دارم)

به عنوان صفت ملکی تاکیدی: به معنی “خود” برای تاکید بر مالکیت یا شناسایی.

ساختار: [ضمیر ملکی] + own + [اسم]

مثال: She baked the cake with her own hands.
(او کیک را با دست‌های خودش پخت)

عبارت “on one’s own”: به معنی “به تنهایی” یا “بدون کمک از دیگران”.

ساختار: on + [ضمیر ملکی] + own

مثال: He completed the project on his own.
(او پروژه را به تنهایی تکمیل کرد)

عبارت “own up to something”: به معنی “پذیرش یک خطا یا مشکل”.

ساختار: own up + to + [چیزی که پذیرفته شده]

مثال: He owned up to making the mistake.
(او خطای خود را پذیرفت)

به طور کلی، “own” می‌تواند به عنوان فعل، صفت ملکی تاکیدی، یا در برخی اصطلاحات و عبارات خاص استفاده شود. انتخاب نقش “own” در گرامر بستگی به معنی و ساختار جمله دارد.

 

نقش ساختار مثال
فعل [فاعل] + own + [مفعول] I own a car.
صفت ملکي تاکيدي [ضمير ملکي] + own + [اسم] She baked the cake with her own hands.
عبارت “به تنهايي” on + [ضمير ملکي] + own He completed the project on his own.
عبارت “پذيرش” own up + to + [چيزي که پذيرفته شده] He owned up to making the mistake.

دیدگاهتان را بنویسید