expressing movement کلمات و عباراتی هستند که برای بیان حرکت استفاده می شوند. این کلمات نشان دهنده بیان و توصیف نوع، جهت یا نحوه حرکت است. استفاده از گرامر expressing movement در جملات به نحوی ست که جهت و نحوه را توضیح میدهد.
گرامر expressing movement:
در زبان انگلیسی، بسیاری از کلمات و عبارات وجود دارد که برای بیان حرکت استفاده میشوند. “Expressing movement” به معنی بیان و توصیف نوع، جهت یا نحوه حرکت است. در زیر برخی از این کلمات و عبارات و همچنین مفهوم و کاربرد آنها آورده شده است:
To + Verb:
to go: برای بیان حرکت به مکانی خاص
I’m going to the store.
to come: برای بیان حرکت به سمت گوینده
She’s coming to my house tonight.
Prepositions of Movement:
to: به معنی به سمت
He went to Paris.
from: از
I just came from work.
towards: به سمت
The cat ran towards the door.
into: به داخل
He walked into the room.
out of: خارج از
She stepped out of the car.
up: به بالا
He climbed up the ladder.
down: به پایین
She went down the stairs.
around: به دور، پیرامون
We walked around the park.
through: از میان
He ran through the tunnel.
across: از سمتی به سمت دیگر
She swam across the river.
along: در امتداد
They hiked along the trail.
Phrasal Verbs Related to Movement:
set off: شروع به حرکت کردن
They set off on their journey in the early morning.
run over: روی چیزی راندن
I accidentally ran over a toy while driving.
turn around: دور خود چرخیدن
Turn around and let me see your back.
Verbs Indicating Modes of Transportation:
to drive: راندن (برای اتومبیل، موتورسیکلت، یا وسایل حمل و نقل دیگر)
to fly: پرواز کردن
to sail: دریا زدن، قایقرانی کردن
to walk: قدم زدن، پیاده رفتن
to run: دویدن
Verbs Indicating Specific Movements:
to jump: پریدن
to crawl: خزیدن
to slide: سر خوردن یا کشیده شدن
این فقط یک نگاه اجمالی به برخی از کلمات و عباراتی است که در زبان انگلیسی برای بیان حرکت استفاده میشوند. البته این لیست جامع نیست و بسیاری دیگر از کلمات و عبارات وجود دارد که میتوانند در این زمینه به کار روند.
گرامر expressing movement در جملات:
بیان حرکت در زبان انگلیسی از طریق استفاده از افعال خاص، حروف اضافه و عبارات خاصی انجام میشود. در اینجا توضیح میدهم که چگونه میتوان حرکت را در جملات انگلیسی بیان کرد:
افعال اصلی بیانکننده حرکت:
Go: اغلب برای حرکت به مکانی خاص یا فعالیتهای فیزیکی استفاده میشود.
مثال: I go to school every day.
(من هر روز به مدرسه میروم)
Come: برای حرکت به سمت گوینده یا نقطه اشاره استفاده میشود.
مثال: Can you come to my party?
(میتوانی به مهمانی من بیایی؟)
حروف اضافه بیانکننده جهت و حرکت:
To: به معنی “به سمت”.
مثال: She went to the park.
(او به پارک رفت)
From: برای نشاندهنده مبدأ حرکت.
مثال: I’m coming from work.
(من از کار میآیم)
Towards: به معنی “به سمت”، اما با تاکید بر جهت.
مثال: He’s running towards the finish line.
(او به سمت خط پایان دو میکند)
Into: حرکت به داخل چیزی.
مثال: The cat jumped into the box.
(گربه درون جعبه پرید)
Out of: حرکت از داخل به خارج.
مثال: She walked out of the room.
(او از اتاق خارج شد)
افعال فرازی مرتبط با حرکت:
Set off: شروع به یک سفر یا حرکت کردن.
مثال: We set off early in the morning.
(ما از اوایل صبح حرکت کردیم)
Run over: روی چیزی یا کسی راندن.
مثال: He accidentally ran over the toy.
(او به طور تصادفی روی اسباببازی راند)
جهتهای حرکتی:
Up: به بالا.
مثال: She climbed up the mountain.
(او به بالای کوه نوردید)
Down: به پایین.
مثال: He walked down the stairs.
(او از پلهها پایین آمد)
Around: به دور یا پیرامون چیزی.
مثال: They walked around the city.
(آنها دور شهر قدم زدند)
Across: از یک سمت به سمت دیگر، معمولاً بدون تغییر جهت.
مثال: She swam across the river.
(او از رودخانه عبور کرد)
به خاطر داشته باشید که این فهرست تنها یک نمونه از افعال، حروف اضافه و عبارات است که برای بیان حرکت در انگلیسی استفاده میشوند. در واقع، زبان انگلیسی دارای یک طیف وسیع از کلمات برای توصیف جهات، نحوه و مکانهای حرکت است.
فعل يا عبارت | توضيح |
---|---|
go | براي حرکت به يک مکان ديگر |
come | حرکت به سمت گوينده يا مکاني که گوينده قرار دارد |
move | تغيير مکان يا جابهجا شدن |
approach | نزديک شدن به يک مکان يا شخص |
enter | وارد شدن به يک فضا يا مکان |
leave | ترک کردن يک مکان يا فضا |
ascend | برخاستن، بالا رفتن |
descend | پايين آمدن |
cross | عبور کردن از يک سمت به سمت ديگر |
pass | عبور کردن از کنار چيزي |