گرامر if

If در انگلیسی یکی از حروف ربط یا conjunction  است. این عبارت می تواند معانی مختلفی داشته باشد؛ از جمله شرط گذاری، بررسی وضعیت، پیشنهاد، تعجب و … . در هر شرایط، گرامر if نیاز به تغییراتی ست تا بتواند معنای دقیقی را از مفهوم ارائه کند.

 

گرامر if:

کلمه “if” در زبان انگلیسی به عنوان یک کلمه‌ی ربط (conjunction) به کار می‌رود و می‌تواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد. در اینجا به برخی از مهم‌ترین کاربردها و معانی آن اشاره می‌شود:

 

شرطی:

“If” می‌تواند برای شرطی کردن یک عمل یا وضعیت به کار رود.

مثال: If it rains, I will stay at home.
(اگر ببارد، من در خانه می‌مانم)

 

پرسش در مورد احتمال:

برای پرسیدن در مورد احتمال یک وضعیت یا رویداد.

مثال: What if he doesn’t come?
(اگر او نیاید چه؟)

 

پیشنهاد:

برای ارائه یک پیشنهاد یا ایده.

مثال: If we start now, we’ll get there on time.
(اگر الان شروع کنیم، به موقع می‌رسیم)

 

تعجب یا ناراحتی:

“If” گاهی اوقات می‌تواند به عنوان یک وسیله برای نشان دادن تعجب یا ناراحتی استفاده شود.

مثال: If that isn’t the best cake I’ve ever tasted!
(اگر این بهترین کیکی نبوده که تا حالا چشیده‌ام)

 

نشان‌دهنده تکرار یا عادت در گذشته:

مخصوصاً با استفاده از “used to”.

مثال: If I was late, my teacher used to keep me after class.
(اگر دیر می‌رسیدم، معلم من مرا پس از کلاس نگه می‌داشت)

 

بررسی یک فرض:

برای بررسی یک فرض یا فکر که ممکن است واقعی نباشد.

مثال: If I were you, I would talk to him.
(اگر من جای تو بودم، با او حرف می‌زدم)

 

مقایسه:

گاهی اوقات به منظور مقایسه استفاده می‌شود.

مثال: He works as if he owns the place.
(او کار می‌کند انگار که این مکان متعلق به او است)

 

با توجه به معانی و کاربردهای متعدد “if”، تشخیص دقیق معنای آن در یک جمله به وضوح و زمینه متن بستگی دارد.

 

if گرامر در جمله سازی:

کلمه “if” غالباً در جملات شرطی به کار می‌رود. این جملات معمولاً دو بخش دارند: یک قسمت شرطی (معمولاً با “if”) و یک قسمت نتیجه. در زبان انگلیسی، چهار نوع جمله شرطی اصلی وجود دارد:

 

Type 0 (General Truths/Universal Truths):

 

استراکچر: If + Present Simple, Present Simple

مثال: If you heat water to 100°C, it boils.
اگر آب را در دمای 100 درجه سانتی گراد گرم کنی، به جوش می آید

 

Type 1 (Real Present or Future Possibilities):

استراکچر: If + Present Simple, Future Simple (will + base verb)

مثال: If it rains, I will stay at home.
اگر باران ببارد، در خوانه خواهم ماند

 

Type 2 (Unreal Present or Future):

 

استراکچر: If + Past Simple, would/could/might + base verb

مثال: If I had money, I would travel the world.
اگر پول داشتم، در دنیا سفر میکردم

 

Type 3 (Unreal Past):

 

استراکچر: If + Past Perfect (had + past participle), would/could/might + have + past participle

مثال: If she had known the truth, she would have acted differently.
اگر او حقیقت را می دانست، به نحو متفاوتی عمل می کرد

 

Mixed Conditionals:

این جملات ترکیبی از نوع 2 و نوع 3 هستند و برای بیان وضعیت‌هایی که در گذشته رخ داده و تاثیر آن‌ها در حال حاضر استفاده می‌شود.

 

مثال: If I had studied harder, I would be in a better job now.
اگر سخت تر درس خوانده بودم، الان در شغل بهتری میبودم

 

Wish/If Only:

برای بیان پوزش یا حسرت در مورد وضعیت‌هایی که متفاوت از وضعیت فعلی هستند:

 

استراکچر برای وضعیت فعلی: wish/if only + Past Simple

مثال: I wish I knew the answer.
ای کاش( ارزو دارم ) جواب را می دانستم

 

استراکچر برای وضعیت‌های گذشته: wish/if only + Past Perfect

مثال: I wish I had brought my umbrella.
ای کاش چترم را اورده بودم

 

این‌ها فقط برخی از کاربردهای اصلی “if” در جملات شرطی هستند. در افعال مجهول، ساختارهای غیرمستقیم و بسیاری موارد دیگر نیز می‌توان “if” را دید.

 

Type Condition Result
Type 0 (General Truths) If + Present Simple Present Simple
Type 1 (Real Present or Future) If + Present Simple will + base verb
Type 2 (Unreal Present or Future) If + Past Simple would/could/might + base verb
Type 3 (Unreal Past) If + Past Perfect would/could/might + have + past participle
Mixed Conditionals Varies Varies
Wish/If Only (Present Situations) wish/if only + Past Simple
Wish/If Only (Past Situations) wish/if only + Past Perfect

 

اصطلاحات کاربردی با if:

If only: یک روش برای بیان تاسف یا خواسته‌ی قوی.

 

مثال: If only I had more time!
معنی: کاش وقت بیشتری داشتم

 

As if/As though: برای توصیف چگونگی رفتار یا ظاهر کسی یا چیزی به نظر می‌آید.

 

مثال: He acts as if he owns the place.
معنی: او طوری رفتار می‌کند انگار مکان متعلق به اوست

 

If it weren’t for: برای اشاره به چیزی یا کسی که مانع یا علت چیزی شده است.

 

مثال: If it weren’t for the rain, we would have had a picnic.
معنی: اگر باران نبود، ما پیکنیک داشته بودیم

 

If I were you: یک روش معمول برای دادن پیشنهاد.

 

مثال: If I were you, I’d take that job.
معنی: اگر جای تو بودم، این کار را قبول می‌کردم

 

What if: برای مطرح کردن یک سوال یا نگرانی مبنی بر یک احتمال.

 

مثال: What if they don’t arrive on time?
معنی: اگر آن‌ها به موقع نیایند چه؟

 

If need be: اگر لازم باشد یا اگر ضرورت داشته باشد.

 

مثال: I can work late tonight if need be.
معنی: اگر لازم باشد، امشب دیر می‌توانم کار کنم

 

If anything: برای اشاره به وضعیت مخالف یا غیرمتوقع.

 

مثال: I don’t think it’s too hot. If anything, it’s too cold.
معنی: فکر نمی‌کنم خیلی گرم باشد. اگر هم چیزی باشد، خیلی سرد است

 

If and when: اگر و هنگامی که (برای تاکید بر شرایط معین).

 

مثال: We’ll discuss the project if and when we get the funding.
معنی: ما در مورد پروژه صحبت می‌کنیم اگر و هنگامی که منابع مالی را دریافت کنیم

دیدگاهتان را بنویسید